همکاری برای ایجاد
یکی از شاگردان سواد آموزی ما دانست که وی میتواند با استفاده از مهارتهای خیاطیاش همراه با هم صنفیهای جدیدش یک تجارت کوچک خیاطی را راهاندازی نمایند و برای زمستان شان پول پسانداز کنند. اسم وی نادیه است و وی با استفاده از یک مقدار پول پسانداز، یک مقدار تکه و نخ خرید. وی این مواد را در اختیار پنج تن از همصنفیهایش قرار داد و آنان به گلدوزی پرداختند و یخنهای گلدوزی آماده میکردند.
نادیه در برابر کار همصنفیهایش به آنان مزد میپرداخت و سپس یخنهای گلدوزی شده را به لباسها میدوختند و در بازار میفروختند. باگذشت زمان نه تنها مقدار سود نادیه زیاد شد، بلکه مزد همکارانش نیز افزایش یافت. پس از مدتی، هر شش تن از این بانوان هر کدام شان به تنهایی گلدوزی میکنند و به بازار میفروشند. این بانوان به شکل منظم نظارت و تشویق میشوند و اگر در بخش بازاریابی کدام مشکلی داشته باشند، آن را با استادان سواد آموزی شان در میان میگذارند. حالا شش خانواده از طریق یادگیری مهارتها، دارای درآمد منظم استند. این بانوان همچنان تجارب شان را با بانوان دیگر شریک میسازند. زمانیکه از این بانوان پرسیدیم که آیا آنان میتوانستند بی اشتراک در کورسهای سواد آموزی، شغل گلدوزی را راه اندازی کنند و درآمد داشته باشند؟ جوابی که شنیدم «نه» بود.